- پس خورده
- آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
معنی پس خورده - جستجوی لغت در جدول جو
- پس خورده
- بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضربت دیده کتک خورده: آن لس خورده و سر شکسته ظالم است
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فریب خوردن او، گول خوردن
بسیار خوردن بیش از اندازه خوردن مقابل کم خوردن
فرسوده، کالای مستعمل، لمس شده
پس رو تابع
مراجعت دادن چیزی، رد کردن، پس دادن
سیلی خورده، لطمه خورده، صدمه دیده
ساییده شدن، لگدمال شدن، کنایه از فریب خوردن و دچار حساب سازی شدن
سیلی خورده تپانچه خورده، زبون شدن، صدمه دیده: من بیچاره هستم که با این چشمهای لت خورده ام باید نخ و سوزن بزنم، ضرر رسیده زیان دیده
پیچ و تاب پیداکرده
Meandering, Sinuously
извилистый , извилисто
gewunden
звивистий , звивисто
蜿蜒的 , 蜿蜒地
sinuoso
tortuoso, sinuoso
serpenteante, sinuoso
sinueux
kronkelig
คดเคี้ยว , อย่างคดเคี้ยว
berkelok-kelok, berliku-liku
متعسّرٌ , بطريقةٍ ملتويةٍ
घुमावदार , घुमावदार रूप से
מתפתל , בצורה מסולסלת
曲がりくねった , 曲がった
구불구불한 , 구불구불하게
dolambaçlı, kıvrılarak
mzunguko, kwa njia ya mzunguko
বাঁকা , জটিলভাবে